لحظه های بی تو بودن چقدر دیر میگذره!
دیگه نمیتونم دوریتو تحمل کنم عشق من!
بخدا سخته...بی تو بودن واسم عذابه
نمیخوام این فاصله ها رو...دیگه خسته شدم!
هر چی میگذره بیشتر عاشقت میشم...دوست داشتنم روز به روز بیشتر میشه!
غروب که میشه دلتنگیمو بیشتر احساس میکنم!
الانم مثل روزای دیگه دلم گرفته از کیلومتر ها فاصله که بین من و تو افتاده
وای خدا چقدر دلگیر شده لحظه هام بدون مصطفی!
ولی دلم آروم میگیره وقتی میبینم قلبمون واسه هم میتپه!
خیلی حرف واسه گفتن دارم اما نمیدونم چرا تا رو میبینم همه یادم میره!
دو روزه دیگه پیشمی،خیلی خوشحالم ...اما همش تو فکر لحظه ای هستم که دوباره عزیزم ازم دور میشه!
دوباره یه دنیا غم میاد سراغم!
خدایا کی تموم میشه فاصله ها؟؟؟؟؟
خورشید من گرمی دستاتو کم دارم...
نظرات شما عزیزان:
|